
به نام حضرت دوست که هرچه داریم ازوست....... مطالبی که در اختیار خوانندگان عزیز و محترم قرار می گیرد ، برگرفته از تجارب چندین سال کار آموزشی در مدارس و تلمذ و شاگردی نزد بزرگان و مفاخر علم و ادب می باشد که امید است مورد عنایت و استفاده قرار گیرد . نظرات ارزنده ی شما قطعاً چراغ راه ما خواهد بود ؛ لطفاً ما را از پیشنهادهای سازنده ی خود محروم نفرمایید .
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
|
||
![]() |
![]() |
![]() |
انواع را :
1. نشانه مفعول: این را پس از مفعول می آید: کودک اسباب بازی را گم کرد.
2.حرف اضافه :گاهي در متون گذشته از « را » به جاي حرف اضافه ( در معاني « از / با / براي / به / بر » و..)
استفاده مي شده است در اين صورت واژه ي قبل از « را » نقش متمم دارد ؛
حكيمي را پرسيدند « از » حكيمي پرسيدند.
حكيمي را گفتند « به » حكيمي گفتند.
حكيمي را آب آوردند « براي » حكيم آب آوردند.
تن بي سرت را كه خواهد گريست بر ( براي ) تن بي سرت چه كسي خواهد گريست .
3.فك اضافه : بين مضاف و مضاف اليه مي آمده است و آن دو را از يك ديگر جدا مي كرده است مضاف
بعد از « را » قرار مي گرفته است و مضاف اليه قبل از « را » . چون مضاف و مضاف اليه را از همديگر جدا مي
نموده است به آن « فك اضافه » مي گويند.
مرا زور و فيروزي از داور است . زور و فيروزي من از داور است .
اطفال شاخ را به قدوم موسم ربيع ، كلاه شكوفه بر سر نهاده . بر سر اطفال شاخ .... كلاه شكوفه نهاده
رهام را جام باده است جفت جام باده جفت رهام است .
آن موش را زبرا نام بود نام آن موش
او را دلارام نام است نام او دلارام است
پادشاهي او راست زيبنده زيبنده او است .
البته در بعضي از جملات « را » هم نشانه ي فك اضافه است و هم حرف اضافه ؛ مثل مثال بالا : « پادشاهي براي او زيبنده است » ( « را » حرف اضافه به معني براي )
4. « را » نشان مالكيت : همواره با فعل « بود » ، « است » و مشتقات آن مي ايد و معناي اين افعال را تبديل مي كند به شكلي از مصدر « داشتن » .
كافري را غلامي صاحب گوهر بود كافري غلامي صاحب گوهر داشت.
مشنو اي دوست كه غير از تو مرا ياري هست . مشنو ...غير از تو من ياري دارم .
« را » نشانه ي قيد : «شب را به بوستان با يكي از دوستان اتفاق مبيت افتاد . » ( هنگام شب )
اگر شب رسي روز را باز گرد بگويش كه تنگ اندر آمد نبرد ( هنگام روز ...)